مدیریت آموزشی و راهنمای معلم

مدیریت آموزشی و راهنمای معلم

این سایت راهنمای معلمان است.

 

مقدمه:
اهداف پژوهشی هر نظام آموزشی، نشان دهنده‌ی فلسفه‌ و اصول آموزش و پرورش آن نظام می‌باشد. چنانچه اگر فلسفه آموزش و پرورش در یک کشور، پرورش انسان‌هایی کارآمد باشد، مسلماً اصول آموزش و پرورش و اهداف آن نیز جلوه‌گر فلسفه «کارآمدی» خواهد بود.
در نظام آموزشی ما، براساس اعتقادات اسلامی ملت و قوانین و لوایح موجود (مصوّب شورای عالی آموزش و پرورش)، اولویت و جهت‌گیری کلی تمام برنامه‌ها و فعالیت‌ها، تقویت ارزش‌های الهی و معنوی در دانش‌آموزان می‌باشد.
هدف از تربيت ديني، حضور قرآن و سيره معصومين(ع) در متن زندگي دانش آموزان است. ما با تعليم مسائل ديني و با روش هاي مطلوب و خاص مي توانيم در دانش آموزان درک و شعور ديني ايجاد کنيم. اگر تلاش همه ما بر اين باشد که از طريق روح حاکم بر تمامي برنامه هاي رسمي و غيررسمي (فوق برنامه و مکمل) تربيت، تزکيه و تاديب صورت گيرد و مفاهيم نظري به صورت «رفتار ديني» درآيد، مي توانيم ادعا کنيم که تربيت ديني تا حد زيادي تحقق پيدا کرده است. آنچه با توجه به مقتضيات زمان در تربيت ديني بايد مدنظر قرار گيرد، اصلاحات در روش هاي تربيت ديني است. مديريت مراکز آموزش و پرورش ما با توجه به تفاوت هاي فردي در دانش آموزان، اصل زيبايي شناسي و ابزار هنر را بويژه در غني سازي، اوقات فراغت و فوق برنامه بايد لحاظ کنند و در اين مسير عمدتاً به مراحل رشد کودکان و نوجوانان در گروه هاي سني پيش از دبستان، دوره دبستان و دوره راهنمايي توجه داشته باشند و همچنين بايد به اهميت نقش خانواده در ايجاد معنويت و تربيت ديني کودکان توجه جدي شود و با ايجاد راهکارهاي مختلف در خانواده ها زمينه رشد معنوي و تربيت ديني کودکان را فراهم کرد. آموزش صحیح و مؤثر بدون در نظر گرفتن توانایی ذهنی کودک مطلوب نیست و ممکن است کودک را نسبت به یادگیری دلسرد و یا در یادگیری او اختلال ایجاد نماید. از این رو، آموزش مفاهیم دینی به کودکان گرچه امری بسیار مقدس و والا است، اما موفقیت درآن، در گرو آگاهی و شناخت اصول و روش های آموزشی متناسب با آن است. به فرموده امام امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ حرکتی نیست مگر این که انسان در به انجام رساندن آن نیاز به شناخت و آگاهی دارد: «ما مِن حَرَکة اِلاَّ وَ اَنتَ مُحتاجٌ فیها الی مَعرِفَه.»(1) بنابراین، آنچه باید بدان توجه داشت و این نوشته نیز درپی آن می باشد، این است که درک و برداشت کودک از مفاهیم دینی با بزرگسالان یکسان نیست؛ آنان در حد ظرفیت ذهنی خود مطالب دینی را می فهمند و برآن اساس، جهان بینی خود را می سازند. با توجه به سخن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که فرمود: «ما پیامبران موظفیم با هرکس مطابق درک و فهم او صحبت کنیم»،(2)
ضرورت تحقیق:
اگر بحث تربيت ديني بر اين مبنا باشد که دين به مفهوم جوهر زندگي تلقي شود، آنگاه لزوم آگاهي نسبت به اهميت، ضرورت، فوايد و نسبت دين با ديگر حوزه هاي معرفتي مشخص خواهد شد. در دنياي کنوني توسعه و ايجاد مدارس به مفهوم امروزي، گسترش سريع فناوري و ارتباطات، صنعتي شدن جوامع و نيازهاي متنوع عصر انفجار دانش، دايره تاثيرگذاري عوامل مختلف را بر افکار و انديشه هاي دانش آموزان گسترده تر از گذشته کرده است. بنابراين سهم خانواده ها و حتي معلمان در تکوين شخصيت دانش آموزان، روزبه روز کمرنگ تر مي شود. عوامل محيطي بويژه رسانه ها نقش عمده اي را برعهده دارند و به صورت شبانه روزي در تغيير انديشه ها و افکار کودکان، نوجوانان و حتي بزرگسالان نقش تاثيرگذار و مهم خود را ايفا مي کنند. آنچه مسلم است اين که هنوز مدارس ما به عنوان اصلي ترين کانون هاي تربيتي مورد توجه و برنامه ريزي دقيق و صريح قرار نگرفته اند. اگر نظام آموزش و پرورش ما بخواهد از مسير آموزش هاي صرف به سمت تربيت ديني، اخلاقي و اجتماعي حرکت کند لازم است بسياري از اهداف و روش ها را تغيير دهد. در محيط هاي آموزشي بايد به دانش آموز به تناسب علاقه و استعدادش آموزش داده شود. بحث محوريت کتاب حذف شود و به جاي تکيه بر محفوظات، روش کسب اطلاعات و يادگيري خلاق محور کار باشد.ساختار و تشکيلات به گونه اي طراحي شود که علاوه بر متوليان امور پرورشي در مدارس بحث تلفيق آموزش و پرورش و مشارکت همه عوامل دست اندرکار در تربيت ديني به دست فراموشي سپرده نشود. در غير اين صورت اگر شرايط مذکور در مدارس ما حاکم نباشد، به هدف مطلوب در تربيت ديني دانش آموزان دست نخواهيم يافت.
 روش تحقیق:
نظام آموزش و پرورش کشور ما داعیه‌ی تربیت دینی و اخلاقی دارد و به همین سبب برای محک زدن میزان تحقق این ادعا تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام گرفته است، امّا نتایج آن‌ها معمولاً به صورت پراکنده و جدا از هم مورد بررسی قرار گرفته است. لذا بدیهی است که اگر نتایج این تحقیقات در کنار هم و با یک دید کلی نگریسته شود می‌تواند پاسخ‌گوی مسائلی باشد که هر تحقیق به تنهایی از عهده آن بر نمی‌آید. بنابراین این تحقیق متکفل آن است که بر مبنای جمع‌بندی و تحلیل این تحقیقات و بررسی کتب دینی و کتب تفاسیر و احادیث  راه‌کارهایی را ارایه نماید.
در این راستا ابتدا اسناد نظام آموزشی و سایر منابع معتبر در ارتباط با اهداف تربیت دینی ـ اخلاقی تحلیل شد و فهرستی از شاخص‌های عملکردی در حیطه‌ی تربیت دینی ـ اخلاقی تهیه شد.
نقش آموزش و پرورش در تعميق ارزشهاي ديني، اخلاقي و انساني :
نهاد آموزش و پرورش بنا بر رسالتی كه بر عهده دارد متكفل تعليم و تربيت فرزندان اين مرز و بوم از جمله انتقال و تعميق ارزشهاي ديني، اخلاقي و انساني به آنهاست. اين رسالت در قالب برنامه ريزي درسي دانش آموزان در دو حوزه نمود پيدا مي كند: اول اهداف عاطفي كه در برنامه هاي درسي همه مواد درسي تعقيب مي شود و دوم مجموعه اهدافي كه در قالب يك ماده درسي به نام بينش ديني يا اسلامی دنبال مي شود .عصر حاضر، عصر تنزل ارزش ها به ويژه ارزش هاي اخلاقي است. در جوامع كنوني مفاهيم ارزشي اعتبار خود را از دست داده اند. مفاهيمي از قبيل آزادي و عدالت اجتماعي مورد تعبير و تفسيرهاي مختلفي قرار گرفته اند و بعضاً به مفاهيمي كاملاً متضاد تبديل شده اند. بنابراين شايد اغراق نباشد كه بگوييم انسان معاصر بيش از پيش به رعايت دقيق ارزشهاي ديني و اخلاقي نيازمند است تا خويشتن را از شر بيگانگي رها ساخته و از سلامت رواني بهره مند شود.
وقتي سخن از رعايت ارزشهاي ديني، اخلاقي و انساني مي رود، مسئله تربيت پيش مي آيد. بي شك در تربيت و شكل گيري شخصيت آدمي عوامل و عناصر متعددي دخالت دارند. برخي از آنها اجباراً در محيط خانواده و اجتماع خود بخود به وجود مي آيد و برخي نيز جنبه اكتسابي دارند كه بايد به نحو ارادي و آگاهانه بدان نايل شد.
آنچه جنبه اكتسابي دارد آن نوع تربيتي است كه معمولا بر دوش مربيان، معلمان و والدين قرار دارد. در اين مورد وظيفه آموزش و پرورش است كه ضمن آموزشهای مورد نياز كودكان و نوجوانان، به تربيت آنها همت بگمارد و از آنها انسان مطلوبی بسازد.
در بحث تعليم و تربيت مسائل مربوط به ارزشهای دينی و اخلاقی و انسانی به تربيت دينی مربوط می شود . اگر چنين وظيفه ای بر دوش آموزش و پرورش باشد، ابتدا بايد اهداف تربيت ديني را مشخص كنيم و سپس بدانيم كه حاصل تربيت, چه نوع انسانهايي هستند و چه رفتارهايي از آنها انتظار مي رود و جامعه مطلوبی كه می خواهيم بدان سمت حركت كنيم كدام است؟
ویژگی های کودکان دبستانی:

نخستین ویژگی کودکان دبستانی این است که نوآموز سال اول دبستان از هر حیث با نوجوان دبیرستانی تفاوت دارد.

کودک در این دوره وارد مرحله جدیدی از رشد عقلی (ذهنی) می شود که پیاژه آن را مرحله «عملیات عینی» نامیده است. «این دوره، به این دلیل عملیات عینی خوانده می شود که با وجود رشد استعدادهای ذهنی و عقلی در کودک، هنوز عملیات ذهنی وابستگی به جهان خارج دارد و حل مسائل در گرو ارتباط مستقیم و عینی است.»(3) به اعتقاد پیاژه، کودکان در این دوره از نظر احساسات و عواطف بیش تر به بزرگسالان شباهت دارند، ولی در تفکراتشان با آنان بسیار متفاوت هستند. در این دوره هرچند از سرعت رشد بدنی کاسته می شود، اما رشد عقلی همچنان به سرعت دوره قبلی (در جهت آشنایی با مفاهیم گوناگون) ادامه می یابد، حتی اندیشه و استدلال پیشرفت بیش تری دارد. آشنایی کودک با مفاهیم نگهداری ذهنی، از جمله نشانه های روشن رشد عقلی کودک در این دوره می باشد. منظور از نگهداری ذهنی این است که اگر ظاهر اشیای خارجی (از جهات مختلف) تغییر کند، وضع آن ها در ذهن کودک ثابت می ماند و او چنین تشخیص می دهد که این اشیای به ظاهر تغییر کرده، همان اشیای سابق هستند و فرقی نکرده اند.



یکی از اساسی ترین ویژگی ها که می تواند درآموزش مفاهیم دینی به ما کمک کند وجود گرایش دینی و میل به سوی امور مذهبی در کودک است. ما معتقدیم، مفاهیم اساسی دین اسلام، از قبیل اعتقاد به خدا و دین، اموری هستند که با سرشت اولیه و دست نخورده کودک، و به تعبیر قرآنی، با فطرت او سازگار است. علاقه مندی کودک به دین و خدا اکتسابی نیست، بلکه این علاقه در درون او وجود دارد و در سنین پس از بلوغ به شکوفایی آشکار می رسد. کودک فطرتی خدا آشنا دارد، تعلیم و تربیت در اصل عهده دار رشد و شکوفایی و تقویت این گرایش های فطرتی است و معلم پرورش دهنده آن هاست. در این زمینه، به فرمایش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله اشاره می نماییم که فرمود: «کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه»؛(4) هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید و این پدر و مادر او هستند که او را از مسیر فطرت سلیم خود منحرف ساخته، یهودی یا نصرانی می سازند.

اصول تعليم و تربيت ديني:
الف)توجه به تفكر عقلي
ب)جمع گرايي عقل و عرفان
ج( زيبايي گرايي
د)اعتدال گرايي
اصول آموزش مفاهیم دینی به کودکان:

اصل سهولت:

منظور از اصل سهولت این است که در آموزش مفاهیم دینی به کودکان، باید توان شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را در نظر گرفت و از زیاده روی، خشونت و سخت گیری در روند آموزشی پرهیز نمود؛ زیرا هدف از آموزش مفاهیم دینی، برانگیختن شوق و رغبت کودکان به یادگیری آموزه های دینی است و نه صرفا انتقال آگاهی های دینی. از این رو، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره این سخن را تکرار نموده اند که «آموزش دهید و آسان بگیرید و سخت گیری نکنید»؛(5)

اصل تدریج:

اصل تدریج و رعایت توان و استعداد دانش آموز از دیگر اصول تعلیم و تربیت است. انسان از زمان تولد تا سنین بزرگسالی توانایی های جسمی، ذهنی و عاطفی یکسانی ندارد و در هر دوره از رشد با خصوصیات ویژه آن دوره ظاهر می شود.

مفسّران در بیان علل نزول تدریجی آیات قرآن مطالب فراوانی نوشته اند که بررسی همه آن ها از حوصله این مقاله بیرون است و در این جا تنها به دیدگاه علامه طباطبائی اشاره می کنیم. به عقیده ایشان، نزول آیات قرآن به تدریج به خاطر بلوغ و رشد استعداد مردم در تلقّی معارف اعتقادی و احکام فرعی و عملی آن است.(6)

خلاصه آن که، قرآن با در نظر داشتن سطح درک و فهم مردم، به مرور احکام اسلام را بیان فرموده، به گونه ای که فهم و پذیرش آن برای آنان ممکن باشد. بنابراین، آموزش مفاهیم دینی به کودکان باید تدریجی باشد و آنان را به تدریج و آرام آرام با مفاهیم دینی آشنا نمود. در تعالیم اسلامی توصیه هایی در این زمینه وجود دارد که ما تنها به ذکر یک روایت اکتفا نموده و نتیجه گیری می کنیم.

غزالی در کتاب میزان العمل می نویسد: «یکی دیگر از وظایف معلم این است که به قدر فهم فراگیر سخن گوید و یکباره در تربیت نخست، آنان را از امور آشکار به موارد دقیق، و از ظاهر و علنی به پنهان و خفی منتقل نکند...»(7)

بنابراین، آموزش مفاهیم دینی دارای مراحل و درجات است و این مراحل و درجات به دلیل تفاوت در رشد استعدادهای شناختی، عاطفی، انگیزشی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات دانش آموزان است، به گونه ای که نمی توان هر مطلبی را در هر مرحله ای آموزش داد، بلکه مطالب باید متناسب با سطح فکر و قدرت درک دانش آموزان باشد.

اصل مداومت و استمرار:
اهمیت آموزش آموزه های دینی به کودک از سویی و طولانی بودن دوره ساختار ذهنی و روانی کودکی انسان از سوی دیگر، استمرار و مداومت در آموزش مفاهیم دینی به کودک را می طلبد.
از نظر اسلام، آموزش مفاهیم و حقایق دینی امری است که باید تا پایان عمر استمرار یابد و آدمی تحت تأثیر آن باشد، لکن دوران کودکی و نوجوانی را می توان دوران ملازمت و مداومت آموزه های دینی از نظر اسلام دانست که باید والدین و مربیان بر این امر نظارت داشته و هدایت نمایند. در این باره تنها به ذکر یک روایت از امام صادق علیه السلام بسنده می کنیم که فرمود: «اَلغُلامُ یَلعَبُ سَبْعَ سِنیَن وَ یَتَعلَّم الکتابِ سَبعَ سنِینَ و یَتَعلَّمُ الحَلالَ وَ الَحرام سَبْعَ سِنینَ»(8)؛ کودک به مدت هفت سال باید بازی کند و به مدت هفت سال باید آموزش خواندن ببیند و به مدت هفت سال باید تعلیم حلال و حرام داده شود.»

اصل آگاهی بخشی:
از دیدگاه شهید مطهری، هدف در تعلیم و تربیت اسلامی باید دادن رشد فکری به دانش آموز باشد.(9) از دیدگاه برخی دیگر، رشد و تعالی کودک در فرآیند آموزش و پرورش به عمق و معرفت درونی وابسته است نه افزایش حجم اطلاعات.(10)
بنابراین، آنچه باید در جریان آموزش مفاهیم دینی به کودکان، مورد توجه معلمان قرار گیرد، تأکید بر درک و آگاهی مفاهیم است، ضمن این که حفظ و تکرار و تلقین شرط لازم آموزش در سنین کودکی است ولی کافی نیست.

اصل تفاوت های فردی:
تفاوت های فردی از اصول پذیرفته شده در روان شناسی، تعلیم و تربیت و معارف دینی است، و به این معناست که همه انسان ها با یکدیگر شباهت هایی دارند، ولی آنان از حیث ویژگی های شناختی، عاطفی، انگیزشی، بهره هوشی، تأثیر و تأثرات محیطی و صفات شخصیتی از همدیگر متفاوتند. همین امر موجب می شود که هر انسانی، موجود مستقل، تام و فردی خاص باشد. به همین دلیل، یکی از عمده ترین مسائل روان شناسی، مسأله تفاوت های فردی و عوامل آن ها می باشد و حتی برخی از روان شناسان می گویند: «روان شناسی غیر از تفاوت های فردی موضوع دیگری برای بحث ندارد.»(11) بر این اساس؛ اصل تفاوت های فردی از دیدگاه دانشمندان تعلیم و تربیت نیز مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال، شهید ثانی بر این اعتقاد است که معلم باید با هر یک از دانش آموزان با توجه به میزان فهم و استعداد آنان سخن گوید، و مورد خطاب قرار دهد.(12) مرحوم محمدتقی جعفری، معلم و دانش آموزان را به باغبان و گل ها و درختان یک باغ تشبیه می کند که هر یک از درختان و گل ها، ویژگی ها و نیازهای متفاوتی دارند. نیاز هر کدام به آب و هوا و نور و کود متفاوت می باشد. این باغبان است که باید با دقت کامل نیاز هر یک از آنان را بشناسد، به مقدار لازم آن ها را آبیاری نموده، و در معرض نور و هوا قرار دهد. معلّم نیز باید ویژگی های شناختی و عاطفی هر یک از دانش آموزان را بشناسد تا بتواند متناسب با آن ها رفتار خاصی در پیش گیرد.(13)
روش های آموزش مفاهیم دینی:
روش استفاده از مثال:
یکی از روش های مهم و مؤثر در آموزش مفاهیم دینی به کودکان دبستانی، استفاده از مثال است. استفاده از مثال های متنوع، فهم مسائل انتزاعی را برای دانش آموزانی که از نظر رشد شناختی و تحول روانی ضعیف و یا در سطح پایینی می باشند، آسان می کند. به عبارتی، در بیان مطالب علمی و عقلی، استفاده از مثال بهترین روش برای هر چه بیش تر آشکار ساختن مطالب، تفهیم ساده تر و در نتیجه، درک بهتر و سریع تر آن هاست. از این رو، استفاده از مثال یک شیوه قرآنی است. قرآن کریم با استفاده از این روش، حقایق و مفاهیم عقلی و غیر محسوس را در قالب حکایات و مثال های سودمند، به گونه ای در ذهن مخاطب ملموس و مجسم می سازد تا به این ترتیب ماهیت امر برای مردم روشن و آشکار گردد و آنان به خوبی به حقیقت موضوع پی ببرند.(14) پیامبر مکّرم اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام نیز در بسیاری از موارد برای القا و تفهیم آموزه های عالی دینی و تبیین مطالب عقلی، از مثال آوری بهره برده اند.

روش قصّه گویی:
از آن جا که قصه و داستان آموزه ها و حقایق آموزشی را به طور غیر مستقیم بیان می دارد، از نظر روان شناسی تربیتی نیز یکی از مهم ترین و مؤثرترین روش های آموزشی به حساب می آید. بنابراین، معلّمان در آموزش مفاهیم دینی به کودکان می توانند با استفاده از این روش، مفاهیم اعتقادی دین اسلام، از قبیل مسأله توحید، نبوّت، امامت و معاد را در صورت لزوم در قالب داستان های مناسب و با توجّه به مقتضای سن و حالت روحی دانش آموزان دبستانی بیان کنند.

روش یادآوری نعمت های الهی:
همچنین یکی از روش های تربیتی پیامبران الهی، یادآوری نعمت های الهی می باشد تا به این وسیله گرایش انسان ها را به سوی صاحب نعمت برانگیزند و سپاس گزاری از نعمت دهنده را، که از گرایش های ریشه دار و فطری انسان است، در آنان بیدار سازند.
از این رو، در دوره دبستان با توجه به تمایلات فطری و گرایش های ذاتی پاک و دست نخورده کودکان بهتر می توان از روش یادآوری نعمت های الهی در آموزش و تعمیق بینش الهی آنان استفاده کرد. یادآوری نعمت های خداوند می تواند به تقویت و تعمیق شناخت کودک در مسأله خداشناسی کمک کند تا بتواند ولی نعمت خود را بشناسد و وظایف خود را از قبیل شکرگزاری و ایمان به او، ایفا کند. با یادآوری نعمت های الهی می توان ذهن کودک را به خدای مهربان متوجه کرد و میل و گرایش او را نسبت به خدایی که همه چیز را آفریده و به همه کمک می کند، جلب نمود. بر این اساس، در تدریس و آموزش خداشناسی و معاد به کودکان، باید بیش تر بر محبت و عشق الهی به همه انسان ها و به ویژه نیکوکاران و دادن پاداش و نعمت های بهشتی به آنان در روز قیامت تأکید کرد و آنان را نسبت به خدا و رحمت او امیدوار و علاقه مند ساخت و از بیان عذاب و رنج دوزخ، که زندگی پس از مرگ را به گونه ای وحشتناک و دهشت انگیز ترسیم نماید، خودداری کرد.

روش نمایشی (نمادین):
 نمایشی کردن مفاهیم عقلی و انتزاعی، به ویژه برای کودکان با توجه به غلبه برخورد حسّی آنان، موجب می شود که این گونه مطالب بهتر درک شود و یادگیری عمیق تری صورت پذیرد؛ معمولاً کودکان، خاطرات نمایشی را که در کودکی دیده اند، به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه، تا آخر عمر در حافظه خود حفظ و نگهداری می کنند. اصولاً استفاده از روش نمایشی، و به صورت محسوس و مشهود در آوردن مفاهیم و مسائل آموزشی، از جمله روش هایی است که در قرآن کریم نیز فراوان مورد استفاده قرار گرفته است. سازنده ای است، پس این زمین و آسمان ها و دیگر مخلوقات عالم که بسیار عظیم تر و شکوهمندتر می باشند، محتاج خالقی آگاه و توانا است.
یکپارچگی آموزش و پرورش و تربیت دینی کودکان:
وحدت نداشتن در بینش و منش و همچنین وحدت نداشتن در هدف و خط مشی، از عوامل مهم آسیب شناسی تربیت دینی در جامعه ما به شمار می آید. فضا و تربیت دینی بین مراکز متولی تربیت دینی مثل رسانه ها، نهادهای فرهنگی و هنری در جامعه موجب تضاد تربیت و سرگردانی نسل جوان ما در جامعه شده است. اگر یکپارچگی به مفهوم واقعی کلمه در ساختار و تشکیلات، با رویکرد تلفیق فعالیت های آموزش و پرورش شکل منسجم خود را پیدا نکند، قطعاً آسیب پذیری نسل جوان ما در آینده بیشتر از گذشته خواهد بود.در همین مسیر باید به جاذبه های دینی با توجه به استعداد جامعه و جایگاه دین در عرصه بین المللی و بحث جهانی شدن توجهی دقیق و زیرکانه داشت.

جمع بندی و دستاوردها:
به نظر می رسد در میان اصول مطرح شده، آنچه بسیار مهم می باشد، اصل آگاهی بخشی در آموزش مفاهیم دینی است. در دیدگاه اسلام، اعتقاد بر این است که مجموعه مفاهیم و آموزه های اعتقادی، اموری هستند که با سرشت اولیه و دست نخورده کودک و به تعبیر قرآنی، با فطرت او سازگارند. چنان که آیه 30 سوره «روم» خود شاهدی بر همین دست مایه های فطری است. بر این اساس، آموزش مفاهیم دینی به کودکان، علی رغم اعتقاد کسانی که آن را در سنین کودکی مناسب نمی دانند، ممکن و قابل اجراست؛ زیرا ما در آموزش مفاهیم دینی به کودکان هرگز به دنبال اضافه نمودن مطلبی بیرون از وجود کودک نیستیم، بلکه غرض از آموزش اعطای بینش و آگاهی، یا به عبارتی، رشد و شکوفاسازی اموری است که در سرشت کودک نهاده شده و فطری اوست. به همین دلیل، در آموزش و انتقال مفاهیم و آموزه های مبتنی بر فطرت، دیگر جایی برای خشونت و سخت گیری، تحمیل عقیده، القائات و به تبع آن، تقلید کورکورانه باقی نمی ماند؛ چرا که این مفاهیم با آموزش بر اساس فهم و آگاهی به هیچ وجه سازگار نیست. از این رو، مهم ترین اصلی که باید در جریان آموزش مفاهیم دینی به کودکان مورد توجه معلمان و مربیان قرار گیرد، اصل آگاهی بخشی است و اصول دیگر نیز با توجه به این اصل مهم و اساسی قابل اجرا می باشند. اما در میان روش های مطرح شده نیز، آنچه بسیار مهم می باشد، استفاده از روش نمایشی در آموزش مفاهیم دینی است. تجربه های آموزشی ثابت کرده است مفاهیم و آموزه هایی که با استفاده از روش نمایشی آموزش داده می شود، علاوه بر سهولت در یادگیری، از جهت کیفی نیز بهتر و پایدارتر است.
چالشهای فراروی تعالیم تربیتی :
نظام آموزشي ما يك نظام حافظه گراست يعني انباشتن حافظه را اساس كار خود قرار داده است در حاليكه نه تنها تربيت بر اساس قوه حافظه استوار نيست بلكه دانش معاصر هم مبتني بر حفظ مطالب نيست.
تربيت ديني با منطق آموزش و پرورش كه واجد منطق اجباري بودن آموزش و امتحان دادن و رد يا قبول شدن است سازگاري ندارد. زيرا دين، انسان آزاده و مشتاق مي خواهد كه مردودی و قبولي برايش مطرح نباشد. بنابراين به نظر مي رسد نمي توان ميان آموزش و پرورش معاصر كه مبتني بر يك نهاد سنگين و تنبل اجتماعي مانند ساير نهادها با زور و بخشنامه و قواعد و ضوابط كار مي كند و آن روح وآزاد و سيال كه در دين و دينداري وجود دارد همسويي و همساني ايجاد كرد.
اين ناهماهنگي يك ناهماهنگي بنيادي است. يعنی در نظام مدرسه مربي و معلم بيشتر تابع بخشنامه ها و روابط اداري حاكم بر نظام آموزشي است، در حاليكه تربيت بخشنامه پذير نيست. بايد بين مربي و متربي يك رابطه عاطفي عميقي به وجود آيد تا با توجه به تفاوتهاي فردي دانش آموزان امر تربيت صورت پذيرد. اما آنچه هم اكنون اتفاق مي افتد آموزش ديني است نه تربيت ديني. حتي خانواده ها نيز نسبت به انجام فعاليت هاي تربيتي فوق برنامه و ارزشهاي ديني مدرسه بي اعتنا هستند و فقط انتظار آموزش دينی به فرزندانشان دارند كه از اين درس نمره خوبی كسب كنند. اما نقش معلم ديني صرفاً انتقال دادن و انباشتن اطلاعات ديني در ذهن دانش آموز نيست, بلكه ايجاد شرايطي مناسب است كه فراگير بتواند به فهم عميق دين نايل شود و او تنها نقش راهنما را دارد. شناسايي و تبيين رويكردها و روشهاي تربيت ديني نخستين گام در جهت تعميق ارزشهاي ديني و اخلاقي و انساني محسوب مي شود . اينكه آيا مي توان انساني ديندار و اخلاقي تربيت كرد ؟ هيچ ترديدي نيست، چرا كه ما دينداراني داريم كه محصول و ثمره تربيت ديني هستند و هم اكنون مي توانند الگويي براي تربيت ديني محسوب شوند و مدارس ما هم در كسب معرفت و آموزه هاي ديني مي توانند نقش داشته باشد , ولي اينكه بتوانند ديندار تربيت كنند , چنين مسئوليت خطيري از عهده آنها خارج است. زيرا اين امر مستلزم منابع نيروي انساني مؤمن و الگوهاي ديني لازم می باشد و تحقق آن يك برنامه ريزي دقيق و همه جانبه مي طلبد.

 
پیشنهادات کاربردی:

1-   کودک باید ببیند که پدر و مادر، از ارتباط با خدا لذت می‌برند. این لذت را کودک درک می کند.

2- کودک را با عظمت هستی و بزرگی، ظرافت و زیبایی نعمت‌ها آشنا کنیم تا خودش محبت الهی و ارتباط با خداوند را انتخاب کند.

3-   کودک را با درک زیبایی مناجات آشنا کنیم و گاهی به او پیشنهاد دهیم که برای ما دعا کند.

4-   کم‌کم به او پیشنهاد دهیم که آرزوهای خود را از خداوند بخواهد و سعی کنیم وسیله‌ی برآورده شدن خواسته‌های او از خداوند شویم. (سعی کنیم به نحوی خواسته‌اش را کشف کنیم)

5-    از طرف خداوند به کودکمان وعده‌هایی را که صلاح فرزندمان در آن نیست، ندهیم.

6-  سعی کنیم او را آرام آرام و غیر مستقیم به سوی آرزوهای بزرگ معنوی و انسانی سوق دهیم.

7-   از اشکالات معرفتی در نگاه معصومانه کودکان به خدا نگران نشویم اما با صبر و حوصله از کارشناسان دینی در پی پاسخ تخصصی اما با زبان کودک باشیم. یادمان باشد که قرار نیست همیشه پاسخ دهیم؛ بلکه بیشتر باید فقط سرنخ دهیم.

8-  در این راه باید با فضای مناجات کودکان آشنا شویم. این کار نیاز به قرار دادن خویش در حال و هوای کودکانه دارد. باید کودک شویم تا بتوانیم در رشد کودکمان ایفای نقش کنیم.

 
 
 
 
 
 
منابع:
1-محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 74، باب 11 فی وصیته لکمیل بن زیاد النخعی، ص 267.
2-قال النبی: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم» (کافی، ج1، روایه 15، ص 23.)
3- ناصر بی ریا و دیگران، روان شناسی رشد (2)، چ اول، تهران، سمت، 1385، ص 614.
4- بحارالانوار، ج 3، ص 281.
5- محمد محمدی ری شهری، العلم والحکمه فی الکتاب والسنه، قم، دارالحدیث، 1386، حدیث 1311.
6- سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ذیل آیه 106 اسراء.
7- محمد غزالی، میزان العمل، ترجمه علی اکبر کسمایی، تهران، سروش، 1386، ص 138.
8- وسایل الشیعه، ج 15، ابواب احکام الاولاد، باب 83، ص 194.
9- مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، صدرا، 1384، ص 24.
10- عبدالعظیم کریمی، کودک و مدرسه، تهران، تربیت، 1378، ص 23.
11- علی اکبر شعاری نژاد، روان شناسی، تهران، اطلاعات، 1372، ص 132.
12- زین الدین بن علی عاملی، منیته المرید فی ادب المفید و المستفید، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1368، ص 196.
13- محمدتقی جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، جلد چهارم از دوره پانزده جلدی، تهران، انتشارات اسلامی، بی تا، ص 442.
14- برای آشنایی ر. ک. به: تفسیر امثال القرآن، اسماعیل اسماعیلی، چاپ سوم، تهران، اسوه، جلد دوم و سوم، 1368.
15- بهاءالدین خرمشاهی، دانش نامه قرآن و قرآن شناسی، ج دوم، تهران، دوستان و ناهید، 1377، ص 2247.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: مهدی رحیمی نژاد ׀ تاریخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , amozeshyar.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com


قالب وبلاگ